پنج شنبه  11  خرداد ماه  1402





            جمعه  20  خرداد ماه  1384  ساعت 03:02  بعد از ظهر     به وقت تهران

         موضوع : لياقت

         درود بر زيبا
   
   
    شايد دليل اينکه به چیزی يا شخصی که می خواهيم دست پيدا کنيم ، هنوز بعد از انتظار طولانی دست نيافته ايم ، اين باشد که فکر می کنيم در حد آن هستيم و لياقت آن چيز يا آن شخص را داريم ، در حالی که شايد لازم است که خود را ارتقا دهيم و خود را لايق آن شخص يا آن چيز کنيم تا بتوانيم آن را بدست آوريم.
   
    و اما يک طنز با دو نکته؛
   
    دو پیرمرد در پياده رو قدم می زدند. دو مرد جوان و خوش تيپ از رو برو می آمدند.
    يکی از پيرمردها در حالی که به پسرها نگاه می کرد گفت: چه دختران خوشگلی!
    پيرمرد ديگر بعد از اينکه با تعجب بسیار، پيرمرد همراهش را نگاه کرد و دوباره به پسرهای خوش تيپ نگاه کرد، گفت:
    - اين ها که مردان جوان خوش تيپی هستند، دختر که نيستند!!!!!! مثل اینکه چشمت مشکل پیدا کرده يا عقلت طوری شده!
    پيرمرد اول گفت: اينها رو نمی گم ، دخترهای پشت سرمون رو می گم.
    پيرمرد دوم با تعجب در حالی که نيم نگاهی به پشت سرش می انداخت گفت:
    - تو که به اين پسرها نگاه می کردی ، کی پشت سرت رو نگاه کردی؟
    پيرمرد اول گفت: من از حالت چشمان اين پسرهای خوشتيپ پی بردم که دختران خوشگلی پشت سر ما هستند.
   
   
   
    نکته 1 : افراد با تجربه پشت سرشان را هم می بينند.
    نکته 2 : افراد هم سن ، تجربهء يکسان ندارند، تجربهء افراد بسته به دقت آنها در مسائل است.
   
    اگر نکات ديگری از اين طنز دريافت می کنيد لطفاً بنويسيد.
   
    شاد باشید و زيبا يارتان
   
    سينا
   
   
 

حتمن مطالب آرشيو را مطالعه فرماييد 

نظرات شما ...

لينک به اين مطلب  

 

 



            پنج شنبه  5  خرداد ماه  1384  ساعت 05:17  بعد از ظهر     به وقت تهران

         موضوع : آموزش و پرورش

         درود بر زيبا
   
    آموزش و پرورش مهمترين موضوع برای يک جامعهء فرهيخته هست. پرورش نسل ها بزرگترين و مهمترين عامل برای پيشرفت در تمام جهات برای يک جامعه است.
   
    در ايران موضوع آموزش و پرورش چندان مسئله قابل توجهی برای ملت و دولت نيست. هنگامی که اختلالی در شبکه موبایل پيش می آيد، ملت اعتراض می کند و تا وزير ارتباطات زير سؤال می رود. دولت از همين ملت است و به آن چيزی بيشتر اهميت می دهد که ملت بر آن بيشتر حساس است. ملت در مورد مشکلات موبايل حساس است ، دولت هم در جهت بهينه کردن آن تلاش می کند. ملت بر مسائل اقتصادی تأکيد می ورزد، دولت هم برنامه های خود را در مورد رفاه اقتصادی ملت اعلام می کند. سراغ ندارم که ملت ايران در مورد آموزش و پرورش خود و فرزندان خود حساسيتی از خود نشان داده باشد و اعتراضی کرده باشد، که در پی آن دولت برنامه های خود را برای پرورش بهتر نسل ها اعلام کند.
   
    در ايران حقوق معلمان در کمترين حد نسبت به ديگر همرديفانشان در شرکت ها و ادارات دولتی است. معلمان که بارها در مورد حقوق خود اعتراض کرده اند، از طرف قشرهای ديگر همراهی نشده اند و مورد تأييد قرار نگرفته اند.
    قشرهای مختلف جامعه ما به اهميت موضوع پرورش نسل ها پی نبرده اند. مهمترين مسئله که آموزش نسل هاست مثل موبايل در نظر نمی آيد، در حالی که بايد بزرگترين بودجه هر جامعه به آموزش و پرورش اختصاص يابد. به طور مثال کسب و کار نياز يک ملت است و موبايل وسيله ای برای کسب و کار و ارتباط اما اگر روش درست اين ارتباط آموخته نشود مشکل ساز است.
   
    " تعليم و تعلم عبادت است."{آموزش ديدن و آموزش دادن}
    از پيامبر اسلام
    "آموزش" از نظر پيامبر همين ملت عبادت بيان شده است يعنی بالاترين نيازها. چرا؟ هيچگاه در مورد تجارت و خوردن و آشاميدن و چيزهای ديگر چنين بيان نشده است.
   
    اگر معلمان بالاترين حقوق و مزايا را در جامعه داشته باشند و تمام امکانات آموزشی در اختيارشان قرار داشته باشد، ذهنشان مشغول مسائل و مشکلات فراوان نخواهد بود و ذهن خود را بر روی پرورش فرزندان خود متمرکز خواهند کرد. اين، يکی از مقولات بسيار مهم در نظام آموزش و پرورش ماست که بايد به آن توجه وافری شود.
   
    "وظيفه ما تعليم دادن است نه تحريم کردن"
    از سقراط
    اگر به گفته سقراط با دقت بنگريم بايد در تمام مقاطع زندگی تعليم و آموزش و پرورش را مد نظر قرار دهيم و از تحريم کردن و محدود کردن همواره بپرهيزيم. اگر در خردسالی تعليم و پرورش صحيح صورت گيرد و اين تعليم و پرورش تا بزرگسالی ادامه پيدا کند. در بزرگسالی نيازی به قوانين محدود کننده و تحريم به اين وسعت وجود نخواهد داشت. اگر آموزش و پرورش بدون محدوديت و تحريم و به صورت درست صورت گيرد نه مشکل مواد مخدر به اين وسعت خواهيم داشت ، نه مصرف قرص اکستازی و نه مشکلات روابط دختر و پسر و نه تعصبات فراوان و نه قتل های ناشی از محروميت و محدوديت.
   
    آن يک ذره آموزش و پرورشی هم که در اين جامعه صورت می گيرد از طريق تعصبات و تحريم ها و محدوديت ها آلوده است و نسل ها را از مقوله پرورش دلزده می کند.
   
    اميد که ملت ما به مقوله پرورش نسل ها به عنوان مهمترين مسئله جامعه بشری توجه بيشتری کند و با حساسيت بالايی بر آن نظارت و پی گيری کند.
   
    زيبا يارتان
   
    سينا
   
 

حتمن مطالب آرشيو را مطالعه فرماييد 

نظرات شما ...

لينک به اين مطلب  

 

 



            شنبه  24  ارديبهشت ماه  1384  ساعت 10:43  بعد از ظهر     به وقت تهران

         موضوع : بار لغات

         درود بر زيبا
   
    شايد کمتر توجه کنيم که همه لغات ، مستقل از لحن صحبت ، بار منفی يا مثبت دارند.
   
    در مطلب "ايرانی" از يک لغت که بار منفی دارد {به قتل رساندن} استفاده کرده ام. با وجود اينکه در مطلب "ناسيوناليسم" همان موضوع را مطرح کردم اما از ذکر اين لغت امتناع کردم چون بالاجبار از يک لغت ديگر با بار منفی در اين متن لازم بود استفاده برم{بدبختی}. در واقع سعی کردم که بار منفی کل متن را با استفادهء کمتر از لغات منفی در سطح پايين تری حفظ کنم.
   
    در اين مطلب که راجع به بار لغات هست بالاجبار چند لغت با بار منفی ذکر شده است.
   
    سخن من در اينجا این است که سعی کنيم از لغاتی که بار منفی دارند و در شنونده يا خواننده توليد احساس منفی می کنند در هنگام صحبت و در نوشته هايمان پرهيز کنيم.
   
   
    به طور نمونه به چند مورد اشاره می کنم ؛
   
    هنگامی که به هم می رسيم می گوييم " خسته نباشی" . اين اصطلاح به طور ناخودآگاه خستگی را به ياد طرف مقابل و خود گوينده می آورد. برخی به تازگی به جای اين اصطلاح می گويند " مانده نباشی"!!!!! ديگه بدتر که درماندگی و بیچارگی را به ذهن القا می کند و ذهن ، انرژی بسياری را از دست می دهد.
   
    به جای اين اصطلاحات با بار منفی ، می توان اصطلاحات زيبای ؛ "شاد باشيد" ، "زنده باشيد" ، "خوش باشيد" ، "سلامت باشيد" ، سرخوش باشيد" با بار مثبت استفاده برد.
   
    نمونه دوم ؛ هنگامی که تلفنی با دوستی تماس می گيريم يا به منزل دوستی می رويم می گوييم "ببخشيد مزاحم شدم" ، با بيان اين اصطلاح بار منفی آن را القا می کنيم و به مرور در ذهن خود و طرف مقابل مزاحم بودن و مورد مزاحمت واقع شدن نقش می بندد و در ذهن دو طرف نگرش منفی نسبت به هم ايجاد می کند. تماس يا حضور برای موضوعی خاص صورت گرفته و اگر مزاحمتی باشد نبايد انجام پذيرد.
   
    اگر موارد ديگری از اين دست می شناسيد برايمان بنويسيد.
   
    مثبت بيانديشيم.
   
    سينا
   
   
 

حتمن مطالب آرشيو را مطالعه فرماييد 

نظرات شما ...

لينک به اين مطلب  

 

 



            يکشنبه  11  ارديبهشت ماه  1384  ساعت 10:31  بعد از ظهر     به وقت تهران

         موضوع : ناسيوناليسم

         درود بر زيبا
   
    تازگی ها من به نتيجه جالبی در مورد ايرانی ها رسيده ام؛
   
    ايرانی يک نابغه است.
   
    شايد بگيد که اين رو همه می دونيم ، تو تازه به اين نتيجه رسيدی؟! ولی صبر داشته باشيم و مثل هميشه زود قضاوت نکنيم ، بقيه اش رو بخونين.
   
    آمار جهانی نشون ميده که زمان مطالعه هر ايرانی سه دقيقه در سال هست. يعنی ميانگين زمان مطالعه اونايی که کتاب و مجله و ... می خونن و اونايی که نمی خونن در ايران در سال 3 دقيقه هست. حالا قضيه اينه که ايرانی با وجود این مطالعه ناچيز و بسيار کم اونقدر نابغه هست که هر جا می ری همه در مورد جامعه شناسی و روانشناسی و سياست صاحب عقيده هستند و با تخصص کامل دارند اظهار نظر می کنند.
   
    حالا متوجه شدين که ايرانی ها چقدر نابغه هستند؟! بله از اون جهت!
   
    هر جا که می شينی و صحبت گل می کنه ، ايرانی از تمدن گذشته خودش می گه و با افتخار می گه که ما تمدنی داشتیم که بايد الان گونه ای ديگر بوديم ولی ...اما....
   
    وقتی ازشون می پرسی که يک فرهنگ خوب از آن تمدن بزرگ که می گويی برايم نقل کن تا منِ ايرانی به آن عمل کنم، جوابی ندارد. آيا چند ساختمان بزرگ نشانه تمدن بزرگ است يا چيزهای ديگری هم بوده؟
    می خوام از نبوغ ايرانی خودم استفاده کنم و براتون کمی در مورد تاريخ ايران اظهار نظر کنم.
   
   
    7000 سال پيش در اين سرزمين که امروز ايران ناميده می شه ، قوم های مختلفی زندگی می کردند.
   
    قوم های کاسپی، ايلامی، سومری و بابلی در کنار هم می زیستند. همواره به جهت برخی اختلافات جنگ هايی بين اقوام مختلف وجود داشته است. اما آشوريان تجاوزات و دست اندازی های بسياری به اين سرزمين داشته اند و سعی در غارت سرزمين های مختلف داشتند. برای مقاومت در برابر هجوم آشوريان و تجاوزات و غارت های آنها ، قوم های مختلفی با هم متحد شده و امپراطوری عظيم ماد را در مقابل آشوريان تشکيل داده بودند.
   
    3000 سال پيش زمانی که قومی از شمال آسيا که بعدها آريايی ناميده شدند مهاجرت خود را به اين سرزمين و سرزمين های ديگر آغاز کردند، امپراطوری ماد در اوج قدرت خود بود. امپراطوری ماد همه اقوام را در خود پذيرفته بود و به يک ميزان به اقوام مختلف وابسته بود و در جهت قوميت خاصی قدمی خاص برداشته نمی شد. مادرسالاری حکمفرما بود و امپراطور به صورت شورايی انتخاب می شد و شورا اختيار عزل امپراطور را داشت. امپراطوری ماد قصد گسترش امپراطوری خود را نداشت و اين اتحاد اقوام در زير پرچم يک امپراطوری فقط برای جلوگيری از غارت ديگر اقوام شکل گرفته بود.
    قوم مهاجر که پارس ناميده می شدند در استان فارس و استان کرمان امروزی مستقر شدند که در ابتدا به سلطه آشوریان در آمدند. اما در جنگی که بین ماد و آشوريان در گرفت ، امپراطوری آشوريان از بين رفت و سرزمین آنها بين مادها و بابلی ها تقسيم شد که پارس قسمتی از قلمرو امپراطوری ماد شد.
   
    امپراطور وقت ماد برای اينکه قوم پارس نيز در کنار اقوام و برابر با آنها زير پرچم امپراطوری ماد با حفظ قوميت خود در اتحاد و صلح به سر برد ، دختر خود را به عقد پادشاه وقت پارس درآورد. امپراطوری ماد سعی در القای فرهنگ قوميت خاصی بر ديگر اقوام نداشت ، چرا که خود از قوميت های مختلف تشکيل شده بود بنابراين قوم پارس را نيز در خود پذيرفت.
   
    وقتی کوروش که از اين دختر ماد به دنيا آمده و در دامان مادر دلير و کاردان مادی رشد يافته بود به سن دليری رسيد امپراطور ماد يعنی پدربزرگ خود را از امپراطوری خلع کرد و امپراطوری جديد خود را پايه گذاری کرد که کاملا با شيوه امپراطوری گذشته يکسان بود چنانکه تاريخ نويسان اين تغيير را گونه ای انتقال قدرت قلمداد کرده اند.
   
    اما از آنجاييکه کوروش از قوم پارس بود ، پدرسالاری حاکم شد و کم کم قوم پارس برتر از قوم های ديگر معرفی شد. از آن جهت که قوم پارس مهاجر بود و همواره به دنبال سرزمينی وسيع تر برای خود بود، کشورگشايی آغاز شد ، چنانکه يکی از افتخارات تاريخ نويسان پارس اين است که در زمان داريوش بزرگ سرزمين ايران در وسيع ترين گستره خود بوده است. اما از همين زمان يعنی از 2500 سال پيش بدبختی های اين سرزمين شروع شد. چرا که قوم های مختلف به زور تحت فرمان امپراطوری در آمدند و زمانی رسيد که در يونان آتش بر معبدی زدند و سال ها بعد اسکندر مقدونی برای انتقام ، اين سرزمين زيبا را تصرف کرد. و قوم های مختلف ديگر نيز از اين سرزمين که زمانی مهد تمدن و فرهنگ برابری و اتحاد و دوستی بود دلخوشی نداشتند.
   
    اميد که تعصبات بی جا و ناسيوناليسم را به دور افکنيم و در دل هايمان فرهنگ دوستی و اتحاد و برابری را پرورش دهيم.
   
    شاد باشيد
   
    سينا
   
   
   
 

حتمن مطالب آرشيو را مطالعه فرماييد 

نظرات شما ...

لينک به اين مطلب  

 

 



            جمعه  26  فروردين ماه  1384  ساعت 02:31  بعد از ظهر     به وقت تهران

         موضوع : دسته بندی زبان ها

         درود بر زيبا
   
    در اين عصر زبان ها به چهار دسته کلی از نظر ساختار تقسيم شده اند.
   
    - تحليلی
   
    - قالبی
   
    - هجايی
   
    - التصاقی يا پسوندی
   
    - نمونه زبان های تحليلی، زبان های فارسی، کردی، انگليسی و فرانسوی هستند. در اين گونه زبان، زمان های مختلف فعل به طرق تحليلی و ترکيبی ايجاد می شوند و برخی از بن های فعل های آن در زمان های خاص متفاوت از فعل اصلی هستند يا از قاعده خاصی پيروی نمی کنند. مانند بن مضارع بين از فعل ديدن در زبان فارسی.
   
    - نمونه زبان های قالبی، زبان های عربی، عبری، و سامی هستند. لغات از طريق به قالب رفتن ريشه فعل ساخته می شوند. قالب هايی چون تفاعل، فاعل، مفاعله، ... . اگر ريشه فعل حروف علّه داشته باشد ، قلب و اعلال صورت می گيرد و تغيير فاحش روی می دهد.
   
    - در زبان هجايی هر لغت يک هجا هست . يک سری هجاهای پايه ای وجود دارد که لغات ديگر از ترکيب آن هجاها يا لغات پايه ای ساخته می شوند. نمونه اين گونه زبان، زبان چينی می باشد.
   
    - در زبان های پسوندی يا التصاقی ريشه فعل هيچگاه تغيير نمی کند و با اضافه شدن پسوند به فعل، بن های مختلف فعل ساخته می شوند. در اين گونه زبان، با اضافه شدن پسوند به اسم يا صفت نيز می تواند فعل ساخته شود. نمونه های اين گونه زبان، زبان های ترکی، فنلاندی، مجاری، ازبکی و قزاقی هستند.
   
    اما زبان رسمی کشور ما؛ به گفته دکتر حبيبی، 60 درصد زبان فارسی امروز از زبان عربی گرفته شده است. دکتر حبيبی قيد نکرده است که 40 درصد بقيه آن چيست؟ آنچه به نظر می رسد 40 درصد باقيمانده نيز ملغمه ای از ترکی و پهلوی و ديگر زبان ها باشد.
   
    هدف ؛ بر آنچه که اطلاع نداريم تعصب می ورزيم!؟!؟!
   
    اميد که فرهنگ نياکان را بدون تعصب بياموزيم و فقط انديشه های نيک آنها را استخراج کرده و به کار بنديم.
   
    زيبا يارمان
   
    سينا
   
   
 

حتمن مطالب آرشيو را مطالعه فرماييد 

نظرات شما ...

لينک به اين مطلب  

 

 



            پنج شنبه  18  فروردين ماه  1384  ساعت 02:57  قبل از ظهر     به وقت تهران

         موضوع : ايرانی

         درود بر زيبا
   
   
    امپراتوری عظيم ايلامی يکی از معتبرترين تمدن های باستانی بشر بوده است. در کتيبه ای که از 7000 سال پيش ، از اين تمدن بزرگ به جا مانده است لغات بسياری از زبان ترکی رايج در آذربايجان امروزی به چشم می خورد.
   
    در حدود 4000 سال پیش اقوام ماد متشکل از 7 قوم ترک (تورک) و 3 قوم کرد (کورد) در مقابل تجاوز و هجوم و غارت آشوريان با هم متحد شده بودند و زیر نظر یک پادشاه ماد تمدنی بزرگ تشکيل داده بودند. در آثار مختلف بر مدنيت قوم های بابلی ، سومری ، ایلامی و کاسپينی تأکيد شده است.
   
    در اين دوران از اوايل هزاره سوم تا اواسط هزاره اول قبل از ميلاد حيات پدرسالاری ، اندک اندک جای خود را به نظام مادرسالاری داده بود و تقسيم کار اجتماعی مطرح شده بود و مردم به شهرنشينی رو می آوردند و زبان و هنر و زبانشناسی و جهت يابی و پاره ای باورهای مذهبی ظاهر می شد.
   
    کوچ آريايی ها 3000 سال پيش از شمال آسيا به سوی سرزمين های غربی و جنوب غربی اين قاره آغاز شد. پارس متشکل از 5 طايفه که در استان کرمان امروزی و 2 طايفه که در استان فارس امروزی مستقر شده بودند سکاها ناميده می شدند و در ابتدا تحت سلطه آشوريان بودند که پس از غلبه ماد بر آشوريان پارس زير سلطه ماد قرار گرفت و به نام آری خوانده شدند.
   
    2500 سال پيش امپراتوری ماد برای حفظ تمدن خود و آرامش منطقه با پارس وصلت کرد. امپراتور ماد دختر خود را به پادشاه پارس داد تا با اين وصلت اين سرزمين را در آرامش و اتحاد حفظ کند.
   
    از اين دختر دلير مادی پسری به نام کورُش به دنيا آمد که با وجود اينکه در دامان يک مادر دلير و کاردان مادی پرورش يافت اما به دليل نظام پدرسالاری حاکم بر پارس ، پارسی محسوب می شد. وقتی کورُش ، بزرگ و دلير شد و نيروی پارس را غالب بر ماد يافت ، به مقر امپراتوری ماد يورش برد و پدربزرگ خود را به قتل رسانيد و امپراتوری هخامنشيان را به نام پارس و آرياييان بنا نهاد. در حالی که تاريخ نگاران تاکيد می کنند که کوروش همان سيستم پادشاهی مادها را که شورايی بود ادامه داد اما اسم سلسله پادشاهی به هخامنشايان تبديل شد و به دست آرياييان افتاد.
   
    مهاجران آريايی و ساکنان کهن اين سرزمين پاره ای از خصيصه ها و پاره فرهنگ های يکديگر را پذيرفتند. باورهای آنان در يکديگر اثر گذاشتند. اندک اندک جامعه جديدی به وجود آمد. از نو نظام پدرسالاری رشد يافت.
    به تأييد مورخان ، امپراتوری وسيعی که کورُش بر آن فرمانروايی داشت، بر پايهء تساهل و تسامح و احترام به آداب و رسوم و اعتقادهای مردم مغلوب استوار بود. نزد کورُش "ملل متنوعه" از رفاه و آرامش و عزت و احترام کامل برخوردار بوده اند.
   
   
   
   
    آنچه که هدف من از نوشتن اين مقال بود:
   
    برای شروع سخن خود سخنی از اوشو را برايتان نقل می کنم؛
   
    "گذشته حتا ارزش به خاطر سپاري ندارد. چه نعمت بزرگي براي بشريت خواهد بود اگر سراسر تاريخ گذشته را به کناري نهيم , همه ي گذشته را به گنجينه ي هزاره ها بسپاريم و به انسان آغازي نوين ببخشيم -آغازي غير تحميلي- و دوباره او را آدم و حوا کنيم تا بتواند از صفر شروع کند -
   
    انساني نو ,تمدني نو, فرهنگي نو "
   
   
    آنچه که غير متعصبين قومی به دنبال آن هستند حفظ رنگارنگی و تنوع قومی است و انتقال فرهنگ های مختلف اقوام مختلف به نسل های بعد برای استخراج مسائل بسيار نهفته در اين فرهنگ ها و ارتقا آن ها برای تعالی نوع بشريت.
   
    اين غيرمتعصبين قومی که تنها به خاطر حفظ رنگارنگی ، مخالف برتری قوم خاصی بر اقوام ديگر هستند ، معتقدند که بايد تمام اقوام ، همديگر را به يک اندازه ، ارزشمند و برابر تلقی کنند و برای از بين بردن فرهنگ اقوام و برتری قوم خاصی تلاشی صورت نگيرد.
   
    هر گاه که قوم خاصی خواسته است برتری خود را به اقوام ديگر ثابت کند ، فرهنگ مليت های ديگر را ناديده گرفته و آنها را تا حد ممکن کمرنگ کرده است. اين موضوع باعث واکنش برخی از آزاد انديشان اين اقوام شده و از طرف قوم غالب به متعصبین قومی ملقب شده اند. اما اين در نظر گرفته نشده است که خود قوم غالب، متعصب به قوميت خود است که در جهت کمرنگ کردن اقوام ديگر تلاش می کند و اقوام ديگر تنها سعی در حفظ زبان و فرهنگ خود برای نسل های بعد دارند.
   
    آنچه که مد نظر اين غير متعصبين قومی است ؛ برابری اقوام مختلف و اتحاد آن ها در زير پرچم يک حکومت مرکزی با حفظ حکومت قومی و فرهنگی خود. این نوع کشورداری "دموکراسی فدراتيو" ناميده می شود. به اين صورت که هر قومی ، پارلمان و حکومتی دموکراتيو در منطقه خود برقرار می کند (فدرال) اما اين اقوام به صورت يک فرمانداری اداره خواهند شد و اتحاد خود را زير نظر يک حکومت و پارلمان دموکراتيو مرکزی حفظ خواهند کرد. تا هم اتحاد کشور و یکپارچگی آن حفظ شود و هم اقوام مختلف بتوانند فرهنگ و زبان و قوميت خود را حفظ کنند.
   
    اين شيوه کشور داری يک ايراد بزرگ دارد و نمونه آن کشوری بود به نام يوگسلاوی که تک تک ايالت های آن ادعای استقلال و جدايی طلبی کردند. دليل آن چيزی نبود جز تعصب قومی. چرا در آمريکا ايالت ها با هم جنگ نمی کنند؟ چون به قوم خاصی تعصب ندارند. پس تا زمانی که تعصب قومی را کناری ننهاده ایم و به همه اقوام به يک چشم برابر نگاه نکرده ايم ، لايق حکومت دموکراسی فدراتيو نخواهيم بود.
   
    " هر حکومتی لايق همان ملت است " ويل دورانت
   
    " عيسی گفت ؛ عشق بورز. نگفت به مسيحی عشق بورز به غير مسيحی اظهار تنفر کن. به همه به يک ميزان عشق بورز. " اوشو
   
    زيبا يارتان
   
    سينا
   
   
   
   
 

حتمن مطالب آرشيو را مطالعه فرماييد 

نظرات شما ...

لينک به اين مطلب  

 

 



            پنج شنبه  20  اسفند ماه  1383  ساعت 09:20  بعد از ظهر     به وقت تهران

         موضوع : نگاه جنس مخالف

         درود بر زيبا
   
    دو نوع نگاه مرد نسبت به زن وجود دارد. يکی از برای تحسين زن و ديگری از برای طلب زن است. شايد دخترها همواره دوست دارند که مورد تحسين واقع شوند ، در نتيجه خود را به نمايش می گذارند. اما از آنجايي که در بازار آشفته فرهنگ ما اين دو نوع نگاه به هم آميخته شده و تشخيص و تفکيک آن بسيار مشکل شده ، زنان از نگاه مردان آزرده می شوند.
    نگاهی که برای طلب زن است برای دعوت او به دوستی يا در حالت اختصاصی با غلظت بيشتر برای دعوت به سکس به کار می آيد که بسياری زنان يا دخترانی که طالب آنند به آن پاسخ می دهند. نگاهی که برای تحسين زنان به کار می رود مورد نياز همه زنان و دختران است.
    حال در اين جامعه آشفته ما ، نه پسران آموخته اند که بدقت اين دو نوع نگاه را در جای خود به درستی استفاده کنند. نه دختران اين دو نوع نگاه را می توانند از هم تفکيک کنند و هر دو نوع نگاه را به يک ديد از خود می رانند.
   
    در مورد نگاه زنان نسبت به مردان نيز دو نوع نگاه می توان نام برد.{نگاه مادرانه را فاکتور می گيرم} هنگامی که زنی می خواهد به مردی نشان دهد که دنبالش بيايد گونه ای نگاه می کند و هنگامی که فقط از تيپ مردی خوشش آمده به او چشم می دوزد و حتی ممکن است به نامزد يا همسر خود نيز او را نشان دهد. بطور نمونه دختران هنگامی که پيرمرد خوش تيپی با موهای سفيد می بينند از شوق جيغ می کشند و او را به همديگر نشان می دهند.
    گونه ای ديگر نيز نگاه زن به مرد را می توان طبقه بندی کرد و آن نگاه زنانی است که از طريق عرضه جسم خود درآمدی کسب می کنند، که اين نگاه شبيه همان نگاه طالب دوستی است با کمی غلظت.
   
    دختران جامعه ما نيز نياموخته اند که چگونه به پسران نگاه کنند که اين دو نوع نگاه شبهه ايجاد نکند. نگاهی که دختر فقط از روی تحسين پسر به او نظر می کند با نگاهی که طالب دوستی است متفاوت است. پسران نيز چنين طبقه بندی را نمی توانند تشخيص دهند و دنبال هر نگاهی در پی صاحب نگاه روانه می شوند. دليل آن هم، که بارها در وبلاگم نوشته ام، نداشتن شناخت کافی اين دو جنس نسبت به هم است. دوری اين دو جنس در کشور ما از زمان کودکی باعث کنجکاوی بيشتر نسبت بهم شده ولی امکان شناخت حالات مختلف جنس مخالف را از آنها گرفته است. که هم شناخت ناکافی و هم کنجکاوی بيش از حد باعث بسياری از مشکلات جامعه ماست که فحشا را گسترش داده است. فحشا از آزادی به وجود نمی آيد. از محدوديت است که فحشا توليد می شود. در مقاله ای مستقل آن را نيز بررسی خواهم کرد.
   
    زيبا يارمان
   
    سينا
   
   
   
 

حتمن مطالب آرشيو را مطالعه فرماييد 

نظرات شما ...

لينک به اين مطلب  

 

 



            چهار شنبه  5  اسفند ماه  1383  ساعت 09:47  بعد از ظهر     به وقت تهران

         موضوع : شتاب عمر بين

         درود بر زيبا
   
    چو دريا دُر فشان از جوش منشين
   
    سخن سَرکرده ای ، خاموش منشين
   
    به دل گو باش خاشاکی به خاکی
   
    چو در کف هست خاکی ، نیست باکی
   
    جهان گر جمله از من رفت گو رو
   
    زِ مُشتی خاک ريزم طرحش از نو
   
    زمان خوشدلی تنگ است درياب
   
    شتاب عمر بين در عيش بشتاب
   
    رها کن عقل را ديوانه می گرد
   
    چو مستان بر در ميخانه می گرد
   
    بساط از خانه بيرون ده که وقت است
   
    قدم بر طَرف هامون نه که وقت است
   
    غم هر بوده و نابوده تا چند
   
    حکايت گفتن بيهوده تا چند
   
   
    ميرزا نصير اصفهانی (قرن 12)
   
    زیبا یارمان
   
    سینا
   
   
 

حتمن مطالب آرشيو را مطالعه فرماييد 

نظرات شما ...

لينک به اين مطلب  

 

 


تماس با من



صفحه فعلی



مطالب قبلی

از 6 بهمن 87 تا 26 مهر 88
از 1 تير 86 تا 30 دی 87
از 10 مرداد تا 15 آذر 85
از 11 آبان تا 20 اسفند84
از 3 تير تا 14 شهريور 84
از 5 اسفند 83 تا 20 خرداد 84
از 14 آبان تا 27 بهمن 83
از 22 فروردين تا 22 مهر 83
از 18 بهمن82 تا 15 فروردین83
از 12 آبان تا 26 دی 82
از 16 شهريور تا 6 آبان 82
از 18 تير تا 14 شهريور 82
از 7 اسفند 81 تا 10 تير 82
از 30 آذر تا 24 بهمن 81
از 27 آبان تا 13 آذر 81
از 27 مهر تا 24 آبان 81
از 8 مهر تا 21 مهر 81
از 5 شهريور تا 8 مهر 81
از 22 مرداد تا 4 شهريور 81



اين هم لوگوی من :

برای معرفی وبلاگ من کافيست متن زير را انتخاب (ctrl + A) ، کپی (ctrl + C) و در صفحه خود اضافه (ctrl + V) نماييد.


معرفي اين وبلاگ به دوستان !
اسم شما :

آدرس پستي شما :

آدرس پستي دوستتان :

پيغام شما :

ارسال کپي برای خود  


معرفی چند وبلاگ

نيک انديشان
سرزمين رؤيايی
نکته ها!
زنده ها
يک فنجان چای
جان شيفته (آزی)
نی و نای
همه ما آدما يه نفريم
هستی يار
Ilsuan
نيک منش
مسافر سرزمین هيچ کس
صعود برهنه
بارانی83
شيران خندان
حرف های تنهايی
tounge of soul
زوربا
ماه نقره ای
مسافر آنسو
بی نام بی پايان
زن ، مرد
خاتون
آبی آسمانی
جدال با خاموشی
باد صبا
يه مريم دست و پا چلفتی
انگوری
گاه نامه آبی
خوشحالترين خوشحال ها
حرف های دوستانه
جا يی همين نزديکی
خط خطی های دفترم
نی نی جون
سلام هموطن
پدرخوانده
منم آن پرنده که تنها گناهش پرواز است
ترنم
در مه
مدد يا علی
هميشه بهار
رهايی را
گلابتون خانمی

دندانپزشکی به زبان ساده

 
 
 
استفاده از مطالب اين وبلاگ با ذکر مأخذ بلامانع است. سرصفحه