پنج شنبه  11  خرداد ماه  1402





            چهار شنبه  15  آذر ماه  1385  ساعت 00:19  قبل از ظهر     به وقت تهران

         موضوع : ظرفيت ذهنی و عمل

         درود بر زيبا
   
    ظرفيت ذهنی و عمل
   
    در نوشته ای با عنوان کوزه ذهن به روش تغيير ذهنيت و عمل اشاره کرده ام.
   
    حال بعد از مدت ها می خواهم در مورد لزوم ظرفيت و توان ذهنی برايتان بنويسم.
   
    بسياری از نوشته های من پيش نياز دارند. در بسياری از نوشته های خود به عمل به بسياری انديشه ها در مورد روابط دختر و پسر و بسياری مسائل ديگر که به شهامت و جسارت در ارتباطات و يا عقايد مختلف ، مربوط می شود و به مشکلات و موانع در جامعه و در ذهن افراد جامعه خود در اين موارد پرداخته ام.
   
    حال لازم می دانم که توان ذهنی فرد را مورد بررسی قرار دهم.
   
    هر فرد ، عقيده و ذهنيت خاصی دارد که قسمت اعظم آن در اثر محيط شکل گرفته است و قسمتی از آن به فيزيولوژی بدن او نيز مرتبط است که وراثتی ( ژنتيکی) است. در خانواده ای بزرگ شده که يا آزادی کامل داشته است اما عقايدی خاص را آموخته است ، يا با محدوديت در يک عقيده خاص بزرگ شده است ، يا محدوديت در خانواده و محيط او را نسبت به عقيده ای لجباز کرده است و موارد بسيار ديگر.... ولی فقط هم عقايد نيستند که ذهنيت فرد را شکل می دهند رفتار والدين و منش آنها و ميزان عشق آنها ، ميزان توانايی آنها در ابراز عشقشان و باز عوامل بسيار ديگر در محيط در شکل گيری ذهنيت يک فرد مؤثر هستند.
   
    حال يک فرد با اين ذهنيت در حدود سن 18 سالگی يا زودتر به خود هشيار می شود و شروع می کند به ديدن ذهنيت و رفتار خود. با تعجب به رفتار خود می نگرد و سوالات بسياری در ذهن دارد که چگونه می تواند بهتر عمل کند و بهتر چيست؟ خوب کدام است؟ در اين دنيای ارتباطات جديد با عقايد مختلف روبرو می شود که ذهن او را به چالش فرا می خوانند.
   
    من معتقد هستم که اگر فرد به يک عقيده و شهامت و شجاعت و جسارت لازم در موردی خاص به طور ذهنی و به طور کامل دست نيافته است نبايد که به دلايلی خود را مجاب يا قانع کند که به آن عقيده يا روش عمل کند يا به قولی آن را به کردار درآورد بدون اينکه کامل آن را برای خود در ذهن خود حل کرده و پذيرفته باشد.
   
    اگر فرد به آنچه که خلاف ذهنيت اوست بخواهد عمل کند حال به واسطه تشويق ديگران يا به هر دليل ديگری ، آسيب ذهنی خواهد ديد و چون خود را مسبب اين آسيب می داند ، آسيب مضاعف خواهد بود.
   
    پس فرد قبل از هر عملی شايسته است که با احتياط اما بدون تعصب به افکار گذشته ، به افکار جديد بيانديشد و پله پله پيش رود. هر عملی ، طبقاتی دارد که فرد می تواند ذهنيت خود را بسنجد و تا جايی که ذهن او می پذيرد عمل کند و به پله بعدی بيانديشد.
   
    پخته شدن يک انديشه در ذهن زمان لازم دارد و بعد از پذيرش آن توسط ذهن همچنان شهامت نياز دارد تا به کردار درآيد و زمان می گيرد تا به خوبی عمل شود.
   
    کمالی وجود ندارد و هر انديشه ای پله ای است برای پيش رفتن. هرکه در انديشه ای ثابت بماند و پيش نرود به جمود ذهنی دچار شده است.
   
    به طور نمونه نماز يک وسيله است و به طرق مختلف ادا می شود. عده ای به طور وظيفه به صورت عادت انجام می دهند. عده ای برای آرامش و عده برای دست يافتن به خواسته های خود به همراه دعا آن را برگزار می کنند. عده ای نيز به پله ای دست يافته اند که از آن برای برقراری ارتباط با اين کيهان ، سود جويند و به مرور خود را پالايش کرده و به عشق دست يابند. اين نيز پله ای است که می توان فراتر رفت.
   
    در مطلب دعای ملت ها نيز به آن پرداخته ام.
   
    در زمينه ارتباط دختر و پسر نيز که يک تابو برای اکثريت جامعه ماست بايسته است که اين روش به کار گرفته شود و تا زمانی که ذهن خود را آماده اين ارتباط در سطح های مختلف نکرده ايم به آن نپردازيم . به سطحی از آن بپردازيم که در حال حاضر ذهن ما اجازه می دهد. اما اين دليل نمی شود که به کلی به سطح های مختلف آن نيانديشيم و خود را از آنها دور نگهداريم. بلکه سخن اين بود که به آن بيانديشيم و با انديشه به آن بپردازيم و پله پله پيش رويم تا شايد که ذهن از اين طريق به آزادی انسانی دست يابد و ارتباط آزاد با انديشه آزاد و بدون آسيب شکل گيرد.
   
    در نهايت و بعد از ذکر نمونه هايی، به تکرار می نويسم که نوشته های من پيش نياز هم هستند و بدون پرورش ذهن و تغيير در ذهن نمی توان به تغيير در عمل پرداخت. ظرفيت و توان ذهنی، اين قابليت و اجازه عمل را به ما خواهد داد، پس در جهت ارتقا توان و ظرفيت ذهنی تلاش کنيم تا توان و قابليت در عمل را به دست آوريم.
   
    شاد و آگاه باشيم در هوشياری
   
    سينا
   
   
   
 

حتمن مطالب آرشيو را مطالعه فرماييد 

نظرات شما ...

لينک به اين مطلب  

 

 



            سه شنبه  18  مهر ماه  1385  ساعت 03:09  قبل از ظهر     به وقت تهران

         موضوع : آداب معاشرت و گروه نيک انديشان

         درود بر زيبا
   
    انسان در تعامل با ديگران در يک جامعه زندگی می کند و برای زندگی بهتر در ارتباط با افراد ديگر نياز به آدابی دارد که از آسيب به خود و ديگران بکاهد و از اين ارتباط ها بهترين استفاده را ببرد. اين آداب در دوران بسياری بهينه شده و به مقتضای زمان اضافه و کم شده تا انسان بتواند ارزش انسانی خود را دريابد و با انسان ديگر در سطح انسانی مناسبی ارتباط برقرار کند. در جوامع بسياری، اين آداب از کودکی آموخته می شد که به مردان آموخته مبادی آداب جنتلمن و به خانم های مبادی آداب ليدی گفته می شد. در ايران قبل از اسلام نيز اين طبقات مبادی آداب وجود داشتند و طبقات ديگر نيز آداب خاص و مرام های خاص خود را پی می گرفتند. در هر صورت در هر طبقه آموزش ديده ای آدابی در خانواده ها آموخته می شد تا جامعه در سطح انسانی مناسبی به زندگی خود ادامه دهد و از لحاظ معنوی نيز پيشرفت کند.
   
    از آنجاييکه در دوره ای در ايران کتاب های آداب معاشرت چاپ نشد و در مدارس نيز به اين مهم پرداخته نشد و برگزاری جشن ها نيز مجاز نبودند تا در آنها بزرگ تر ها اين آداب را خود تمرين کنند و با آدابی در تعامل با ديگران و بخصوص غريبه ها ، کوچک تر ها را نيز همراهی کنند، اين آداب به نسل های جديد منتقل نشد و در جامعه ما مشکل بزرگی در ايجاد و برقراری ارتباط به وجود آمد که بخش مهمی از "خلأ فرهنگی" است که من می نامم.
   
    وقتی ذهن خالی از آموخته باشد، فرد احساس بدی دارد و اين را من "خلأ فرهنگی" می نامم که مشکل ذهن اکثريت افراد جامعه ماست. يکی از نمودهای اين خلأ ، نياموختن چگونگی رفتار در جمع است که باعث شده فرد به قرص های اکس رو بياورد. اگر فرد قبلن روش های آداب معاشرت آموخته بود به راحتی و سبکی در جمع حاضر می شد و به آسانی بدون اينکه ذهنش مشغول چگونگی برقراری ارتباط شود تعامل با ديگران را ايجاد می کرد. در وضعيتی که جوان آدابی را نياموخته ، هنگامی که در جمعی حضور می يابد و خود را ملامت می کند که چرا نمی تواند از جمع لذت ببرد و راحت باشد و با ديگران به خوبی ارتباط برقرار کند با روی آوردن به قرص هايی، راحتی را در خود ايجاد می کند و اگر در رفتارش مشکلی نيز وجود داشت به تقصير قرص قلمداد می کند.
   
    اما آموزش آداب بهينه شده و تمرين ، تنها راه درست برای دست يافتن به آرامش است. يکی از روش های مهم گروه نيک انديشان در جهت ارتقا خود ، يادگيری آداب از همديگر و تمرين آن به صورت حضوری و عملی در همراهی هم هست.
   
    چند مورد از آداب را اينجا ذکر می کنم : آداب دست دادن ، آداب تماس تلفنی، آداب اجازه برای دادن آدرس يا شماره تماس يک نفر به فرد سوم، آداب قرار ديدار .... به طور نمونه يکی از آداب قرار ديدار را توضيح می دهم؛ اگر با شخصی قرار ديدار داريم و می خواهيم شخص سومی را با خود همراه ببريم لازم است که شخص ديدار شونده را از موضوع شخص سوم مطلع کنيم و اجازه حضور شخص سوم را از ايشان بگيريم. نمونه ای ديگر؛ از آداب دادن آدرس و يا شماره تلفن يک نفر به شخص سوم، اين است که از شخص اول اجازه گرفته باشيم که به طور مشخص شماره تلفن ايشان را به چه کسی می خواهيم بدهيم. البته من خود به دوستان اعلام کرده ام که مجازند شماره تماس من را به هر کسی که لازم باشد بدهند.
   
    همه اين آداب، قراردادهايی هستند برای دوری از آسيب و بهتر بودن روابط از نظر آن افراد. وجود قراردادها همواره مفيد بوده اند و مسلمن بسته به فرهنگ هر جامعه قراردادهايی که لازمه آن فرهنگ بوده به عنوان آداب از نسل ها به نسل ها منتقل شده اند. هر نسلی اين اجازه را دارد که بعد از آموختن قراردادهای گذشته جامعه خود و جوامع ديگر و تجربه های اجتماعی خود، قراردادهايی را به مقتضای زمان و مکان، ايجاد کند و يا قراردادهايی را از گذشته ناديده بگيرد اما اين بعد از آگاهی يافتن کامل و تجربه بايد صورت بگيرد نه در خلأ فرهنگی. رفتار و ذهن در خلأ فرهنگی، بسياری از آموخته ها و تجربيات گذشتگان را با خود ندارد و ممکن است که قراردادهايی وضع کند که قبلن هم تجربه شده و نتيجه خوبی نداشته است و يا هيچوقت موردی اينچنين پيش نيامده باشد که به مقتضای زمان نياز باشد اما باز به تجربه گذشته نياز است تا بهترين روش و کم آسيب ترين روش ابداع گردد.
   
    این يادآوری را لازم ديدم بيان کنم که در گروه نيک انديشان اين امکان و فرصت وجود دارد که آداب معاشرت يعنی قراردادهای گذشته رفتار اجتماعی آموخته شود و سپس بررسی شود و آداب لازم جديد نيز مورد تحليل قرار گيرند و در فضايی آرام با همراهی همراهانِ خوب، تمرين شوند و اشتباهات ، بزرگ نمايی نشوند تا همه بتوانند احساس راحتی در جمع گروه نيک انديشان را تجربه کنند.
   
    از ماست که بر ماست؛ تا زمانی که ما تغيير نکنيم هيچ تغييری در جامعه امکان ندارد.
   
    شاد و آگاه باشيم در هوشياری
   
    سينا
   
 

حتمن مطالب آرشيو را مطالعه فرماييد 

نظرات شما ...

لينک به اين مطلب  

 

 



            پنج شنبه  16  شهريور ماه  1385  ساعت 07:42  قبل از ظهر     به وقت تهران

         موضوع : رشد

         درود بر زيبا
   
   


   
    ائلمان پسر رحمان برادرم 9 ماهشه. خيلی با نمکه و همه دوست دارن که باهاش بازی کنن، شايد که همه بچه ها در خانواده های مختلف بانمک به نظر بيان و شايد هم همه، بچه دوست داشته باشن. وقتی که ائلمان بيمار می شه و بيماری کودک معمولا سرماخوردگی هست، مامانش و همه بهش دل می سوزونن و باهاش بازی می کنن و نازش رو می کشن. وقتی نوبت داروهاش می شه مامانش داروهای تلخ رو با محبت و ترفندهای مختلف و در حال جيغ و داد و گريه به خوردش می ده. در اين مدت و دوران بيماری هروقت که ائلمان رو به مامانش تحويل می دن از رفتن بغل مامانش زياد راضی به نظر نمی رسه و شرطی شده که مامان می خواد بهش دارو بده. البته مسلماً مامانش باهاش بازی می کنه و بهش محبت زيادی داره و با محبت بسيار هم داروها رو بهش می ده و فقط مامانش می تونه با محبت بخوابوندش اما کودک که نمی دونه اون داروها براش خيلی مهم و مفيد و ضروری هستند.
    مادر اولين دوستدار کودک است و هميشه اونه که بيشتر از همه دوستش داره و بقيه ميان و می رن و بازی می کنن و مامان هست که در سختی ها و مشکلات همراهشه ولی معمولا اطرافيان و بازی با اطرافيان برای کودک شيرين تره و بودن با مامان شايد براش عادی باشه. اگه بزرگ بشه و محبت های مادر رو درک کنه ديگه هيچوقت ارزش مامان و با مامان بودن رو با کسی عوض نمی کنه.
    اين رو نوشتم که اشاره ای به دوستی هامون بکنم تا بينیم که کدوم يک از دوستامون واقعا ما رو دوست داره و برای ما دل می سوزونه. اونی که ريا می کنه و عيب ما رو نمی گه و با شيرين زبونی می خواد که ما رو به سمت خودش جذب کنه و يکی رو داشته باشه برای تنهايی هاش و يا به هر دليل ديگه ای يا اونی که ما رو همراهی می کنه و می خواد که ما رشد کنيم و ممکنه که تلخ هم باشه؟
    در مسير رشد ممکنه تلخی های بسياری از دوستان واقعی ببينیم اما به جای دوری، دنبال علت واقعی باشيم و از خودش بپرسيم البته اگه می خواهيم که رشد کنيم .
    يه دوستی دارم 70 سالشه ، وقتی می خواستم با ايشون آشنا بشم منو خيلی اذيت کرد. 3 سال پيش که اساس گروه نيک انديشان رو طراحی کرده بودم و گروه در حال شکل گيری بود و با دوستان در مورد ثبتش صحبتی پيش اومده بود با ایشون تماس گرفتم و در مورد ثبت موسسه از ايشون سوال کردم. در اون زمان شناخت کافی از ايشون نداشتم ، يه دوست خانوادگی بود که می دونستم يکی از مؤسسين جبهه سبز هست. اون شب سوال رو مطرح کردم جوابم رو نداد و گفت تعريف کن می خوای چکار کنی، من هم به احترام همه چيز رو براش تشريح کردم. به من گفت مسؤليت پذيری رو تعريف کن ، تعريف کردم ، به من گفت برو کتاب " انسان در جستجوی معنا" رو بخون بعد صحبت می کنيم.
    با وجود اينکه ايشون رو نمی شناختم بلافاصله کتاب رو خريدم و خوندمش و يه هفته بعد تماس گرفتم. سوال ديگری از من کرد و صحبتمون موکول شد به بعد. 7 بار صحبت رو موکول کرد به بعد و بار هشتم گفت خيلی اذيتت کردم اما حالا می تونيم صحبت کنيم و با هم تعاطی داشته باشيم چون می دونم که تعريفت از لغاتی که به کار می بری چيه و تو هم می دونی من تعريفم چيه پس با هم، هم زمينه شديم و حالا می تونيم با هم بحث کنيم. خودتون رو جای من بزارين ببينين 7 بار شما رو بفرستند دنبال يه چيز ديگه شما باز برمی گردين؟ اگه برمی گردين تحسينتون می کنم همونطور که خودم رو تحسين کردم. من از ايشون استفاده بسياری بردم.
    اين دوستی رو هم تعريف کردم برای اينکه باز اشاره کنم به اين که می شه دوست واقعی رو شناخت اما بايد کمی وقت بزاری و همراهی کنی و پيه سختی رو به تنت بمالی.
    الانش هم که با موسی اين دوست 70 ساله صحبت می کنم باز هم با تلخی های بسيار به من می آموزد. با هم شادی هايی هم داشتيم و کوه هم رفتيم اما اگه می خواستم که اون تلخی ها رو ملاک قرار بدم.... ( شما می گفتين پس غيرمنطقی می بودی ، اما از خودتون بپرسين خود تون چقدر منطقی عمل می کنين؟) اما من به رشد می انديشم. موسی هم به رشد می انديشد.
   
    شاد باشيم
   
    تعاطی: گفت و شنود دو طرفه که طرفين اطلاعات رد و بدل می کنن و از هم به طور متقابل نکاتی می آموزند.
   
   
 

حتمن مطالب آرشيو را مطالعه فرماييد 

نظرات شما ...

لينک به اين مطلب  

 

 



            سه شنبه  10  مرداد ماه  1385  ساعت 02:40  قبل از ظهر     به وقت تهران

         موضوع : نسل جديد دختر ايرانی

         درود بر زيبا
   
    قشری از دختران را که بسيارند مورد نقد قرار داده ام که اگر خود را از اين قشر نمی دانيد خوشحال باشيد.
   
    آداب معاشرت در ايران از دوران باستان وجود داشته و نسل به نسل کامل شده تا در تعامل اجتماعی، افراد به خوبی ظاهر شده و با مشکلات رفتاری کمتری روبرو شوند. اين آداب به طور نمونه در کتاب قابوسنامه آمده است و آداب فراوانی از زمان ميترائيسم در 7000 سال پيش در ايران مرسوم بوده و به اروپا نيز منتقل شده. از زمان روم باستان و ايران باستان طبقات اجتماعی وجود داشته و فرهنگ های مختلفی در قشرهای مختلف مرسوم بوده است.
   
    اين آداب در مراسم مختلف و جشن ها به نسل های بعد منتقل می شد. از آنجاييکه در ساليان اخير برگزاری جشن های ملی که در بردارنده آداب بسياری بود ممنوع شد و جشن های خانوادگی نيز محدود بود وانقلاب و جنگ نيز عاملی شد که يک نسل از بين رفت و فرصت انتقال داشته ها را به نسل بعدی پيدا نکرد و همچنين اين آداب معاشرت نه از طريق آموزش و پرورش آموخته شد و نه از طريق صدا و سيما ، سه نسل اخير از ضرورت وجود اين آداب بی اطلاع ماندند.
   
    از جانبی ديگر در سال های اخير محدوديت هايی که برای ارتباط دختر و پسر و زن و مرد در جامعه ايجاد شد، شناخت دو جنس را به هم کمتر کرد و کنجکاوی و حرص را بيشتر.
   
    دختر ايرانی امروز نيازی نمی بيند که آداب خاصی را بياموزد يا عمل کند. تقاضا برای ارتباط با دختر همواره وجود دارد بنابراين دختر به هر شيوه ای که عمل کند پسری هست که ناز او را بکشد و او را بپذيرد. رفتارهای اجتماعی و بی حرمتی ها و بی احترامی های بسياری از طرف دخترها در جامعه امروز مشاهده می شود و حتی در رانندگی آنها نيز مشهود است که همواره خود را محق هرگونه رفتاری می دانند و اهميت نمی دهند که چه اثری در جامعه دارند و ديگران چه ديدی نسبت به آنها پيدا می کنند، در هر صورت مورد پذيرش مردان قرار می گيرند چون مردان و پسران ما بدليل محدوديت و محروميت بسيار حريص شده اند و در هر صورتی ناز آنها را خواهند کشيد و هيچکدام از رفتار آنها را زير سوال نخواهند برد و از آنها انتقاد سازنده نخواهند کرد که آنها را برانجانند، چون انتقاد نيز از نظر آنان قابل پذيرش نيست پس پسر، خود را با انتقاد کردن، حقير نمی کند و خود را هرچه بيشتر با تشويق های دروغين به دختر نزديک می کند.
   
    در تمام جهان آدابی به فرزندان می آموزند که در جامعه، هم آسيب کمتری وارد کنند و هم آسيب کمتری ببينند. در جامعه ايران ، ضرورت آموزش اين آداب حس نشده است.
   
    دختر ايرانی در هر سطحی که باشد ، پسر هم سطح او نيز وجود دارد و او را همراهی خواهد کرد و حتی در بسياری موارد توهين ها و بی ادبی ها و بی احترامی های او را تحمل می کند تا به هدف جنسی خود دست پيدا کند. دختر هر بی احترامی و بی حرمتی که می کند يا هر اشتباهی که می کند و پسر در ظاهر ناديده می گيرد ، تاوان آن را خواهد پرداخت. پسر وقتی به هدف خود رسيد و او را در دام احساس اسير کرد تلافی همه آن رفتارها را با دختر به گونه و روش خود خواهد داشت.
   
    دخترانی که در ارتباط شکست می خورند و تقصير را يکطرفه به عهده پسر می دانند، همين مسير را طی کرده اند و پسر بعد از استفاده و بدون خداحافظی آنها را ترک کرده است و دختران از پسران متنفر شده اند و پرسيده اند چرا چنين کرد؟؟
   
    اينجاست که وقتی ضرورت وجود آدابی گوشزد می شود باز ناديده می گيرند و پسران را متهم می کنند. من فقط دختران را زير سوال و نقد نمی برم و از پسران طرفداری نمی کنم. بيان کردم که به سراغ هر کسی هم سطح او خواهد آمد، پس پسران هم سطح اين دختران نيز وجود دارند که به همان اندازه آگاهی رسيده اند که فقط آدابی بياموزند که نظر دختران را جلب کنند به هر قيمتی تا به هدف جنسی خود برسند.
   
    درست است که آموزش اجتماعی و نسل به نسل بايد وجود داشته باشد اما از نظر ارتقا فردی که به ارتقا اجتماعی خواهد انجاميد ، من مادر فرهنگ را مادران ، زنان و دختران می دانم و اگر دختران ما رفتار و ذهنيت و منش خود را تغيير بدهند به مرور رفتار پسران نيز بر طبق آن تغيير خواهد کرد.
   
    اگر دختران آگاهی خود را بالا ببرند و حرمت انسانی را بياموزند و آداب احترام و معاشرت را رعايت کنند و خواسته های خود را تصحيح کنند به طبع، همانطور که بيان شد فرد هم سطح آنها که آگاهی متناسبی دارد و آسيب کمتری وارد می کند به سراغ آنها خواهد آمد و اين زنجيروار ادامه دارد و تکامل نهايت ندارد، فقط ما با ارتقا خود آسيب ها را کاهش خواهيم داد.
   
    شاد باشيم و آگاه در هوشياری
   
    سينا
   
 

حتمن مطالب آرشيو را مطالعه فرماييد 

نظرات شما ...

لينک به اين مطلب  

 

 


تماس با من



صفحه فعلی



مطالب قبلی

از 6 بهمن 87 تا 26 مهر 88
از 1 تير 86 تا 30 دی 87
از 10 مرداد تا 15 آذر 85
از 11 آبان تا 20 اسفند84
از 3 تير تا 14 شهريور 84
از 5 اسفند 83 تا 20 خرداد 84
از 14 آبان تا 27 بهمن 83
از 22 فروردين تا 22 مهر 83
از 18 بهمن82 تا 15 فروردین83
از 12 آبان تا 26 دی 82
از 16 شهريور تا 6 آبان 82
از 18 تير تا 14 شهريور 82
از 7 اسفند 81 تا 10 تير 82
از 30 آذر تا 24 بهمن 81
از 27 آبان تا 13 آذر 81
از 27 مهر تا 24 آبان 81
از 8 مهر تا 21 مهر 81
از 5 شهريور تا 8 مهر 81
از 22 مرداد تا 4 شهريور 81



اين هم لوگوی من :

برای معرفی وبلاگ من کافيست متن زير را انتخاب (ctrl + A) ، کپی (ctrl + C) و در صفحه خود اضافه (ctrl + V) نماييد.


معرفي اين وبلاگ به دوستان !
اسم شما :

آدرس پستي شما :

آدرس پستي دوستتان :

پيغام شما :

ارسال کپي برای خود  


معرفی چند وبلاگ

نيک انديشان
سرزمين رؤيايی
نکته ها!
زنده ها
يک فنجان چای
جان شيفته (آزی)
نی و نای
همه ما آدما يه نفريم
هستی يار
Ilsuan
نيک منش
مسافر سرزمین هيچ کس
صعود برهنه
بارانی83
شيران خندان
حرف های تنهايی
tounge of soul
زوربا
ماه نقره ای
مسافر آنسو
بی نام بی پايان
زن ، مرد
خاتون
آبی آسمانی
جدال با خاموشی
باد صبا
يه مريم دست و پا چلفتی
انگوری
گاه نامه آبی
خوشحالترين خوشحال ها
حرف های دوستانه
جا يی همين نزديکی
خط خطی های دفترم
نی نی جون
سلام هموطن
پدرخوانده
منم آن پرنده که تنها گناهش پرواز است
ترنم
در مه
مدد يا علی
هميشه بهار
رهايی را
گلابتون خانمی

دندانپزشکی به زبان ساده

 
 
 
استفاده از مطالب اين وبلاگ با ذکر مأخذ بلامانع است. سرصفحه