پنج شنبه  11  خرداد ماه  1402





            جمعه 24 آبان ماه 1381 ساعت 10:48 شب

         موضوع : يک جوک

         درود بر زيبا
   
   
    در مطلب قبل که نوشتم ؛ می گن هر کاری هم کردی تظاهر کن که وجه دين حفظ بشه ، ياد جوکی افتادم که شايد چندان ربطی هم به موضوع نداشته باشه ،اينجا براتون تعريف می کنم، اميدوارم از پس تعريفش بر بيام و به دل شما هم بشينه.
    يک شهر کوچک اروپايی يک کليسا داشته که مردم اون شهر برای اعترافات و ديگر فرائض دينی خود به تنها کشيش اين کليسا مراجعه می کردند. يک روز يکشنبه اين کشيش پير در حين سخنرانی به خانم های اين شهر پيشنهاد می کنه که از اين به بعد اگر بغير از همسرتون با مرد ديگری همخواب شديد و برای اعتراف پِيش من اومديد برای سرعت در اعتراف به جای اينکه اينقدر مِن و مِن کنيد کافيه بگيد که امروز تو چاله افتاديد ، اونوقت من متوجه می شم منظورتون چيه و از خداوند براتون طلب آمرزش می کنم. در اين سخنرانی همه حضور داشتند و همه مردم شهر از اين موضوع مطلع می شند.
    بعد از اين سخنرانی اين موضوع برای خانم های اون شهر جا می افته که وقتی خودشون رو نمی تونند کنترل کنند و اين گناه رو مرتکب می شند پيش کشيش اعتراف می کنند که توی چاله افتادند و کشيش براشون طلب آمرزش می کنه.
    بعد از مدتی اين کشيش به شهر ديگه ای منتقل می شه و کشيش ديگه ای از شهر ديگه ای می ياد و اداره کليسای اين شهر رو عهده دار می شه که از اين موضوع اصلاً اطلاعی نداشته. خانم ها بر حسب عادت به اين کشيش هم مراجعه می کنند و اعتراف می کنند که امروز تو چاله افتادند اين کشيش هم از همه جا بی خبر به خانم هايی که اين اعتراف رو می کنند می گه که شما به شهردار بگيد من هم با آقای شهردار حتماً اين مسأله رو مطرح می کنم.
    يک روز يکشنبه اين آقای کشيش در حين سخنرانی رو می کنه به آقای شهردار و می گه که آقای شهردار خانم های اين شهر از شما ناراضی هستند که چاله های شهر زياده و اين خانم ها هر روز در چاله می افتند حتی خانم خود شما در عرض هفته گذشته سه بار به من مراجعه کردند و اين موضوع رو مطرح کردند.... حالا تصور کنيد شليک خنده حضار و رنگ رخسار آقای شهردار رو البته اگه متوجه شديد.
    شاد باشيد و لذت ببريد!
   
 

حتمن مطالب آرشيو را مطالعه فرماييد 

نظرات شما ...

لينک به اين مطلب  

 

 



            جمعه 24 آبان ماه 1381 ساعت 4:43 صبح

         موضوع : نام من

         درود بر زيبا
   
   
    دوست عزيزم آزاده از مشهد اسم من رو گذاشته "سرندی پيتی"؛ موجودی مهربان ، دانا ولی ناشناخته. همينجا از ايشون که اينقدر به من لطف دارند تشکر می کنم.
    من هم خوشم اومده و امشب لوگويی برای وبلاگم ساختم که در اون از عکس سرندی پيتی هم استفاده کردم.{ که منتظر لينک دادن شماست.؛) پيشاپيش سپاسگزارم.}
   
    موفق باشيد.
   
 

حتمن مطالب آرشيو را مطالعه فرماييد 

نظرات شما ...

لينک به اين مطلب  

 

 



            جمعه 17 آبان ماه 1381 ساعت 1:45 ظهر

         موضوع : جامعه سکسی

         درود بر زيبا
   
   
    اگه مطالب اين وبلاگ رو دنبال کرده باشين اکثراً به سکس و روابط دختر و پسر پرداختم. امروز می خوام دليلش رو براتون بنويسم. ولی اين پايان اين سری مطالب نخواهد بود.
    شايد دليل اولش اين باشه که خودم در اين دوران هستم.
    شايد دومين دليلش اين باشه که اکثر وبلاگ نويس ها و وبلاگ خوان ها جوان هستند.
    ولی دليل اصليش که هدف من بوده به خاطر جامعهء سکسی ما هست. توضيح می دم.
    بعضی از روشنفکران غربی دين ما رو "دين سکس" نامگذاری کردن. اين موضوع برمی گرده به حدود 15 سال پيش که اون موقع هنوز طالبانی هم نبود، که بعداً طالبان روی ما رو هم سفيد کرد، ولی باز باعث عبرت ما نشد.
    اين موضوع باز بر می گرده به مسئله زن که در صفحه اول مطرح کردم.
    دين اسلام دين سکس نيست، اين بزرگان جامعه ما هستند که همه چيز رو با سکس می سنجند. ده درصد کل قرآن در مورد سکس نوشته، بقيهء اون، حرف های بسيار با ارزش ديگری است. بله سکس بسيار مهمه که قرآن هم بسيار به اون پرداخته ولی همه چيز نيست. در جامعه ما همه چيز با سکس تحليل می شه، می خواهيم موسيقی بسازيم به سکس ربطش می دن، می خواهيم فيلم بسازيم اول می بينن که تحريک کننده سکس نباشه بعد اجازه می دن. می خواهيم لباس بپوشيم .... ناموس در چامعه ما فقط سکس هست. ناموس فکری و ذهنی در جامعه ما معنی نداره. تربيت ذهنی در جامعه ما جا نيافتاده ، غيرت ناموس فقط در مورد زن هست. که اين ذهنيت زن رو هم خراب کرده. که اين ناموس هم اکثراً ظاهريه چون ذهن تربيت نشده.
    در اسلام دروغ بزرگترين گناه کبيره است. "بزرگترين گناه کبيره". در مورد سکس همچين مطلبی نداريم ولی آيا در مورد دروغ کار شده. آيا ذهن ها در مورد غيرت نسبت به دروغ گفتن پرورش پيدا کرده. برعکس می گن هر کاری هم کردی تظاهر کن تا وجه اسلام حفظ بشه. آهااااااااااای دارن دروغ گفتن رو آموزش می دن . من چطوری داد بزنم تا بفهمين که الان که دارم می نويسم چقدر داغ کردم. جلوگيری از آزادی سکس که اينها پيش گرفتن آموزش دروغ رو در پی داشته. کدوم يکی مهم تره؟؟؟؟ شما بگين.
    بچه های دبستانی رو اجبار می کنن که مقنعه سروش کنن ، از در مدرسه که ميان بيرون مقنعه رو می ندازن تو کيفشون ، از بچگی داريم نسل دروغگو تربيت می کنيم بعد هم انتظار داريم که درست رفتار کنند. بعد هم بسيج راه می ندازيم که درست رفتار کردن رو توی سر جوانان ما فرو کنند.
    فعلاً بسه! قلبم درد گرفت!
   
   
 

حتمن مطالب آرشيو را مطالعه فرماييد 

نظرات شما ...

لينک به اين مطلب  

 

 



            پنجشنبه 16 آبان ماه 1381 ساعت 9:55 شب

         موضوع : اين بار شما پليس ما باشيد

         درود بر زيبا
   
   
    چند روز پيش تابلويی رو که روش نوشته "اين بار شما پليس ما باشيد" برای چندمين بار ديدم. و الان فرصتی شد که در مورد آن بنويسم.
    اين عزيزانِ مسؤل هنوز براشون تفهيم نشده که پليس حامی و حارس جان و مال و ناموس مردم است نه انتقادگر و يا پيشنهاد دهنده که حالا ما بخواهيم انتقادگر آنها باشيم. هنوز براشون جا نيفتاده که يک شهروند، ماليات پرداخت می کنه که اَزَش حفاظت بشه نه اينکه ازش انتقاد بشه يا حتی تا جايی پيش برند که در کارش فضولی کنند. خلاصهء مطلب اينکه براشون جا نيافتاده که به مردم به عنوان يک شهروند محترم نگاه کنند و در خدمتش باشند مگر اينکه خلافش ثابت بشه. به همه به عنوان يک متهم نگاه مي کنند مگر اينکه خلافش ثابت بشه!!!!!!!!!!! ای خدا کی می خواهيم تمدن رو بفهميم.
    در همين مورد براتون يه چيز نه چندان جالب تعريف کنم. دو سال پيش برادرم رو با همسرش توی پارک گرفته بودند که با هم چه رابطه ای داريد.بُرده بودنشون کلانتری! خوبه که پدر خانوم برادرم خونه بوده، به ايشون زنگ می زنن که بره خونشون و شناسنامه هاشون رو بياره، تا بتونن ثابت کنن که شهروند محترمی هستند!!!!!!!!حالا بقيه که دوست دختر دوست پسرهستن چيکار بايد بکنند تا از اين فضولی ها در امان باشند؟! من نمی دونم.
    بَديهيست که خلاف در جامعه چيزی هست که در قانون به طور روشن تعريف شده است و مردمی که اکثريت به آن رأی داده اند موظف به اطاعت از آن هستند. خلاف نمی تواند يک برداشت سليقه ای از قانون يا دين باشد.
    در جامعهء ما اين موضوع در همهء اداره ها به چشم می خوره، به اين معنی که هنوز برای کارمندان جا نيافتاده که حقوق می گيرند که در خدمت شهروند خودشون باشند نه اينکه شهروند ازشون التماس کنه تا براش کاری انجام بدن و در آخر هم شهروند موظف باشه تشکر کنه از کاری که انجام دادن اون وظيفهء کارمند بوده. اين بخاطر فرهنگ لطف و محبت ايرانی هست که برای همه چيز تشکر کرده و توی ذهن کارمند بد جا افتاده.
    خيلی چيزها هست که بد جا افتاده و سر جاش نيست و ما بدون اينکه بهش توجه کنيم انجامش می ديم. بعضی جاها من هم مجبور می شم همرنگ جماعت بشم تا تعبير بد نشه. واقعاً متأسفم.
    موفق و در امان باشيد.
   
 

حتمن مطالب آرشيو را مطالعه فرماييد 

نظرات شما ...

لينک به اين مطلب  

 

 



            جمعه 10 آبان ماه 1381 ساعت 9:05 شب

         موضوع : جايگاه! ( خطاب به دختر خانوم ها)

         درود بر زيبا
   
   
   
    وقتی که در مورد جايگاه دخترها و پسرها در مورد ارتباط متقابلشون صحبت ميشه، دخترها از اينکه مفعول خطاب بشن ناراحت ميشن. آيا در مورد جايگاه فاعل و مفعول فکر کردين؟ در ساختار جمله، فاعل بدون مفعول بی معنی است و مفعوله که به فاعل معنی و مفهوم می ده. و همين طور برعکس، مفعول، بدون فاعل نميتونه ارزش خودش رو نشون بده. هر چيزی در جايگاه خودش بسيار پُر ارزشه، فاعل در جايگاه خودش و مفعول در جايگاه خودش. اگه فاعل جایگاهش عوض بشه و در جای مفعول ظاهر بشه اونوقته که بی ارزش ميشه و همينطور برعکس.
    مفعول بودن به معنی نداشتن اختيار و انتخاب نيست ، مفعول هم از خودش اختيار داره و مي تونه انتخاب کنه که به کدوم فاعل ارزش بده.
    اين موضوع بسيار موضوع مهميه و من معتقدم که مفهوم های بسياری از اين دست عوض شدند و اين باعث تفکر های اشتباه شده و در پس آن رفتارهای اشتباه شکل گرفته اند.
    پس شما دختر خانوم ها از اينکه مفعول خطاب بشيد نه تنها ناراحت نشيد که خودتون هم اصرار داشته باشيد و افتخار کنيد که چنين جايگاهی داريد. اما.....
    با وجودی که اغلب دختر خانوم ها مفعول بودنِ خودشون رو انکار می کنند و اون رو ضعف معنی می کنند و می خوان که با آقايون در سطحی برابر باشند ولی باز خودشون بر ضعف خودشون اصرار می ورزند و من مطمئنم که تا زمانی که اين شيوه رو ادامه بِدن حقِ برابر مردان بدست نخواهند آورد. { من در مورد برابری زن و مرد و حق زن و مرد که دو چيز متفاوت ولی مرتبط هستند بعداً خواهم نوشت. ولی حالا که اين موضوع رو مطرح کردم برای روشن شدن مطلب کمی توضيح می دم.} اغلبِ دختر خانوم ها اصرار دارند که اون ها هستند که به پسرها حال می دن مثل اينکه اصلاً خودشون حال نمی کنند. اين تفکر در تمام رفتارهاشون و بقيه تفکراتشون اثر گذاشته. با وجودی که کم کم برابری مردان و زنان در جامعه ما در حال شکل گيری هست و خانوم ها دنبال شغل هستند ولی هنوز اغلب دخترها به اين عقيده هستند که پسر مايحتاج رو تهيه کنه و اون ها فقط خودشون رو آمادهء پذيرايی از پسر کنند. يه سؤال مطرح می کنم ؛ مگر در رابطه دو طرفه پسر و دختر فقط پسر هست که از دختر لذت می بره و دختر لذتی نمی بره و فقط به خاطر نياز به جيب پسر با اون دوست ميشه؟ مي دونم که الان همتون مي گين نه! ولی در عمل چطور رفتار می کنين؟ اين يک نياز روحی و جسمی دو طرفه هست و تا زماني که غرور های بی جا رو با غرور های واقعی و مثبت جايگزين نکردين خبری از برابری مردان و زنان نخواهد بود. يک دوستی دارم وقتی که ميريم رستوران اصرار داره که اون حساب کنه، خودش هم نمی دونه چرا اصرار مي کنه. قرار گذاشتيم که نوبتي حساب کنيم. ولي من مي دونم بخاطر چی اصرار مي کنه اون غرور مثبت که مي گم همينه ، ايشون غرورش بهش اجازه نمي ده که پايين تر از من باشه و من براش چيز بخرم و خودش رو فقط وسيله ای برای ارضای من نمي دونه. اون خودش رو با من برابر مي دونه. ولی با وجود اين، هنوز در مورد ازدواج به اين غرور نرسيده که ازدواج رو هم برابر ببينه و برای تهيه مايحتاج زندگی انتظار داره که مرد تهيه کننده همه چيز باشه. اغلب دختر خانوم ها با وجودی که بر برابری زن و مرد اصرار دارند ولی حاضر نيستند مسئوليتی برابر مرد رو بپذيرند. با وجودی که در جامعه ما سنت ها در حال دگرگون شدن هستند ولی هنوز بر جهيزيه از طرف دختر و منزل از طرف پسر و از همه مهمتر بر مهريه اصرار دارند. معنی مهريه چيست؟ سخن استاد فلسفه آقای حنانی که مطلبش در آرشيو هست رو بخونيد.
    اين مطلب که نوشتم دو جنبه داشت چون اغلب دختر خانوم ها دو شخصيت دارند. در درون خود، خودشون رو کوچک و بی اختيار مي بينند و در بيرون و رفتارهاشون خودشون رو سطح بالا مي گيرند.
    عزيزانِ من ، به خودتون اطمينان داشته باشيد به شرطی که افکارتون رو عوض کنيد و غرور های مثبت رو بشناسيد.
   
    موفق باشيد.
   
   
 

حتمن مطالب آرشيو را مطالعه فرماييد 

نظرات شما ...

لينک به اين مطلب  

 

 



            چهارشنبه 1 آبان ماه 1381 ساعت 4:44 بعد از ظهر

         موضوع : تجربه از گذشتگان

         درود بر زيبا
   
   
    يه مطلبی در مورد سياست های چين در مورد کنترل جمعيت يادم اومد گفتم بد نيست براتون بنويسم.
    اگه شنيده باشين دو دهه پيش مجلس چين تصويب کرد که خانواده ها فقط دارای يک فرزند باشند. و فرزندانِ ديگر با مشکل مواجه خواهند بود. چون معمولاً مردم چين ملت قانونمندی هستند، اين قانون به نحو احسن اجرا شد. اما.....
    بعد از دو دهه حالا که اين نسل بزرگ شده اند و در حال تشکيل خانواده هستند و بسياری بچه دار نيز شده اند با مشکل فرهنگی روبرو شده اند. بچه های اين نسل از والدين خود می پرسند؛ عمه، خاله، عمو و دايی يعنی چه؟؟؟؟ والدين اين بچه ها چون خود خواهر و برادر نداشته اند و هم نسل های آنها هم همينطور هستند نمی توانند برای فرزندان خود نمونه يا مثالی در اين زمينه بياورند. بايد از پدربزرگ ها و مادربزرگ ها کمک بگيرند. در فرهنگ دچار مشکل مفهومی شده اند.
    اين قانون در چِين به دو فرزندي تقليل پيدا کرد. اما اين موضوع را نوشتم نمونه ای برای روش های غلطی که بدون مطالعه اعمال می شود و مفهوم های يک فرهنگ غنی را زير سؤال می برد. جالب اينکه با وجود اينکه بسياری از اينگونه روش ها در مجامع مختلف امتحانش را پس داده ولی ما از آنها تجربه نمی گيريم و همان روش های غلط را خود ابداع کرده و بدون مطالعه در تجربيات ديگر جوامع و(حتی اگر در ديگر جوامع تجربه نشده باشد) بدون محاسبه عواقب آن در جامعه خود اعمال می کنيم!!!!!!
   
   
 

حتمن مطالب آرشيو را مطالعه فرماييد 

نظرات شما ...

لينک به اين مطلب  

 

 



            سه شنبه 30 مهر ماه 1381 ساعت 12:15 نيمه شب

         موضوع : برخورد دختران و پسران

         درود بر زيبا
   
   
    Miss Eli در مورد ازدواج نوشته که در ادامه مبحثش مطلبی رو نوشتم که مي خونينش؛
    متاسفانه باز هم بخاطر جوّ نامناسب جامعه ما، جوانان ما در مورد برقرار کردنِ ارتباط مشکل دارن. الی خانوم شما که می فرماييد بجنبيد تا دير نشده آيا جوانان ما توانايی لازم رو برای جنبيدن دارند؟ آيا سلاح لازم رو دارند؟ سلاح در جامعه و تعامل اجتماعی، روش های درست معاشرت هست.
    اغلب پسرهای عزيز آموزش ندیدن که چطور تقاضاشون رو به طور معقول با دختر ها مطرح کنند. و يا در بعضی مواقع خجالت می کشند که از دختری تقاضا بکنند. يا نمی خوان که غرورشون با شنيدن جواب بي ادبانه از دخترها خرد بشه. مورد آخری به بعضی دختر خانوم ها بر می گرده يعنی اغلب دخترهای عزيزِ جامعه ما آموزش نديدن که چطور به تقاضای معقول پسرها جواب بدن. بعضی وقت ها دختر های عزيز، خودشون دوست دارند که به طرف مقابلشون جواب مثبت بدن ولی چون بلد نيستند يا خجالت می کشند به ناچار با دلی شکسته جواب منفی می دن. يا بعضی وقت ها که از طرف خوششون نمیاد و يا به هر دليل ديگه ای مي خوان جواب منفي بدن، بي احترامی می کنند. یيشتر صحبت من در مورد دختر ها و پسرهايی هست که در زمينه برقراری ارتباط مشکل دارند نه دخترها و پسرهايی که مهارت دارند و به طُرق مختلف ناز می کنند و يا ناز می کشند، که در اين مورد هم اشتباهات زيادی به چشم می خورد که شايد بعداً نوشتم.
    الی خانوم من از شما خواهش می کنم که برای جوانان عزيز در مورد نحوه درستِ رفتار در زمينه برقراری ارتباط رو هم بنويسيد. سپاسگزارم.
   
    البته نکات ديگری هم هست. تا بعد چه پيش آيد.
   
 

حتمن مطالب آرشيو را مطالعه فرماييد 

نظرات شما ...

لينک به اين مطلب  

 

 



            شنبه 27 مهر ماه 1381 ساعت 11:38 شب

         موضوع : دوست داشتن و عشق

         درود بر زيبا
   
   
    دکتر شريعتی می گويد دوست داشتن برتر از عشق است. منظور دکتر از عشق، عشقی است که با يک نگاه و بدون شناخت بوجود آمده باشد.(آنچه که مرسوم بوده.) بين پسر و دختر بطور غريزی احساساتی وجود دارد که وقتی شدت می گيرد با عشق اشتباه گرفته می شود ، منظور دکتر اينچنین عشقی است.(شيفتگی و دلباختگی )
    اما عشق واقعی چيز ديگری است. من مي گويم؛ عشق، برترين چيزی است که می تواند وجود يابد(چنانکه گفته اند Love is All). عشق واقعی بعد از دوست داشتن و بعد از شناخت کامل بوجود مي آيد و از روی منطق است نه احساسات بچگانه و غريزی.
    شايد بعداً بيشتر نوشتم. موفق باشيد.
   
 

حتمن مطالب آرشيو را مطالعه فرماييد 

نظرات شما ...

لينک به اين مطلب  

 

 


تماس با من



صفحه فعلی



مطالب قبلی

از 6 بهمن 87 تا 26 مهر 88
از 1 تير 86 تا 30 دی 87
از 10 مرداد تا 15 آذر 85
از 11 آبان تا 20 اسفند84
از 3 تير تا 14 شهريور 84
از 5 اسفند 83 تا 20 خرداد 84
از 14 آبان تا 27 بهمن 83
از 22 فروردين تا 22 مهر 83
از 18 بهمن82 تا 15 فروردین83
از 12 آبان تا 26 دی 82
از 16 شهريور تا 6 آبان 82
از 18 تير تا 14 شهريور 82
از 7 اسفند 81 تا 10 تير 82
از 30 آذر تا 24 بهمن 81
از 27 آبان تا 13 آذر 81
از 27 مهر تا 24 آبان 81
از 8 مهر تا 21 مهر 81
از 5 شهريور تا 8 مهر 81
از 22 مرداد تا 4 شهريور 81



اين هم لوگوی من :

برای معرفی وبلاگ من کافيست متن زير را انتخاب (ctrl + A) ، کپی (ctrl + C) و در صفحه خود اضافه (ctrl + V) نماييد.


معرفي اين وبلاگ به دوستان !
اسم شما :

آدرس پستي شما :

آدرس پستي دوستتان :

پيغام شما :

ارسال کپي برای خود  


معرفی چند وبلاگ

نيک انديشان
سرزمين رؤيايی
نکته ها!
زنده ها
يک فنجان چای
جان شيفته (آزی)
نی و نای
همه ما آدما يه نفريم
هستی يار
Ilsuan
نيک منش
مسافر سرزمین هيچ کس
صعود برهنه
بارانی83
شيران خندان
حرف های تنهايی
tounge of soul
زوربا
ماه نقره ای
مسافر آنسو
بی نام بی پايان
زن ، مرد
خاتون
آبی آسمانی
جدال با خاموشی
باد صبا
يه مريم دست و پا چلفتی
انگوری
گاه نامه آبی
خوشحالترين خوشحال ها
حرف های دوستانه
جا يی همين نزديکی
خط خطی های دفترم
نی نی جون
سلام هموطن
پدرخوانده
منم آن پرنده که تنها گناهش پرواز است
ترنم
در مه
مدد يا علی
هميشه بهار
رهايی را
گلابتون خانمی

دندانپزشکی به زبان ساده

 
 
 
استفاده از مطالب اين وبلاگ با ذکر مأخذ بلامانع است. سرصفحه